English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8925 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
platyrrhine U دارای بینی پهن و کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
Other Matches
pug U بینی کوتاه وبزرگ وسرببالا
short term forecast U پیش بینی کوتاه مدت
short sight U نزدیک بینی کوتاه نظری
pug nose U بینی کوتاه وکلفت سر ببالا
pugs U بینی کوتاه وبزرگ وسرببالا
hook-nosed U دارای بینی کج
hook nosed U دارای بینی کج
hawk nosed U دارای بینی قوشی
sharp nosed U دارای بینی تیز
shorthanded U دارای دست کوتاه
solstitial U دارای دوره تحول کوتاه
woofer U دارای صدای کوتاه و گرفته
low browed U پایین افتاده دارای سردر کوتاه
orthocephalic U دارای سر نسبتا کوتاه وصورت پهن
proceleusmatic U وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
zinjanthropus U شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
dactyl U کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
septum U حفرههای بینی پره بینی
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
anticipated stock losses U تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
predicting interval U فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
nasally U از بینی
snivelling U اب بینی
cross eye U کج بینی
snivelled U اب بینی
cross eye U دو بینی
mucus of the nose U اب بینی
graphology U خط بینی
snivels U اب بینی
neb U بینی
noses U بینی
nose U بینی
the handle of the face U بینی
sniveling U اب بینی
double vision U دو بینی
night bilndness U شب بینی
snoot U بینی
pecker U بینی
snot U اب بینی
rheum U اب بینی
rhinologist U بینی
chiromancy U کف بینی
nozzle U بینی
palmistry U کف بینی
snivel U اب بینی
sniveled U اب بینی
nozzles U بینی
hand reading U کف بینی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
near sightedness U نزدیک بینی
near sight U نزدیک بینی
myopy U نزدیک بینی
introspection U باطن بینی
fortune telling U طالع بینی
paranasal U نزدیک بینی
nares U مجراهای بینی
genethlilogy U طالع بینی
genethlilogy U زایچه بینی
world view U جهان بینی
nasitis U اماس بینی
xanthopsia U زرد بینی
forecasts U پیش بینی
mucus of the nose U مخاط بینی
haemoscopy U خون بینی
moon blindness U روز بینی
caution U پیش بینی
nose leather U چرم بینی
My nose is running. U از بینی ام آب می آید
isomorphism U هم ریخت بینی
keenness of sight U تیز بینی
laryngoscopy U حنجره بینی
lenticular U ذره بینی
lookahead U پیش بینی
localism U کوته بینی
cautioned U پیش بینی
macropsia U درشت بینی
microscopy U ریز بینی
hawk nose U بینی قوشی
abdominos'copy U شکم بینی
cautions U پیش بینی
projections U پیش بینی
cautioning U پیش بینی
microscopy U ذره بینی
projection U پیش بینی
megalopsis U درشت بینی
megalopsia U درشت بینی
long siht U دور بینی
weltanschauung U جهان بینی
prognostications U پیش بینی
snuffer U سوراخ بینی
soothsayer U فال بینی
soothsaying U فال بینی
spectroscope U طیف بینی
spectroscopy U طیف بینی
prevision U پیش بینی
pregiurement U پیش بینی
stereoscopic U برجسته بینی
second sight U روشن بینی
second sight U دور بینی
strology U زایجه بینی
anticipation U پیش بینی
priggery U خود بینی
priggism U اندک بینی
nostril U سوراخ بینی
prognostication U پیش بینی
self imprtance U خود بینی
precaution U پیش بینی
precautions U پیش بینی
scintillating scotoma U اخگر بینی
rhiopharyngeal U بینی حلقی
rhinoscope U بینی نگر
rhinology U بینی شناسی
rhinal U وابسته به بینی
astrology U طالع بینی
astrology U اختر بینی
retinoscopy U شبکیه بینی
quillet U باریک بینی
prospectiveness U پیش بینی
nostrils U سوراخ بینی
subtility U باریک بینی
telegnosis U غیب بینی
the tip of the nose U نوک بینی
to read people's hands U کف بینی کردن
nearsightedness U نزدیک بینی
nasute U گنده بینی
nassal U وابسته به بینی
nasoscope U بینی بین
nasology U مبحث بینی
nasolabial U وابسته به لب و بینی
nasion U بیخ بینی
nasiform U بینی شکل
nasality U وابستگی به بینی
forecast U پیش بینی
forecasted U پیش بینی
vibrissa U موی بینی
night bilndness U روز بینی
sniffs U بینی گرفتن
sniffing U بینی گرفتن
the two nostrils U دو سوراخ بینی
platyrrhine U پهن بینی
perspicuity U تیز بینی
perspicuity U روشن بینی
perdict U پیش بینی
ozena U قرحه بینی
outsight U فاهر بینی
outsight U برون بینی
otoscopy U گوش بینی
ornithoscopy U مرغ بینی
to blow nose U گرفتن بینی
sniff U بینی گرفتن
sniffed U بینی گرفتن
insights U درون بینی
insight U درون بینی
auguries U پیش بینی
realism U واقع بینی
objectivity U واقع بینی
arrangement U پیش بینی
arrangements U پیش بینی
augury U پیش بینی
predictions U پیش بینی
astronomy U طالع بینی
worldview U جهان بینی
revision U باز بینی
prediction U پیش بینی
crystal gazing U بلور بینی
preparation U پیش بینی
revisions U باز بینی
Recent search history Forum search
1The more you care
1offshoring
1veterans
1Bravetown
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
1معني short earlobe
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com